روز بزرگداشت فردوسی و پاسداشت زبان پارسی گرامی باد

امروز پیروز و فرخ روز اشتاد ایزد، 26 اردیبهشتماه سال 3759 زرتشتی، شنبه 25 اردیبهشتماه 1400 خورشیدی، 15 می 2021 میلادی روز بیستوپنجم اردیبهشتماه در سالنمای ایران بهنام «روز ملی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» و «پاسداشت زبان فارسی» نامگذاری شده است.
برای بزرگداشت جایگاه فردوسی، بزرگترین سراینده پارسیگو، روز ۲۵ ارديبهشتماه هرسال به نام نامی او نامگذاری شده است بیگمان در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی بهسختی میتوانست رشد یابد و در نبودِ فردوسی، کسانی چون خیام و مولوی و حافظ نیز نمیتوانستند اندیشهی خویش را بپرورانند و چنین ببالند. به یزدان که گر خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم. روزی به نام دانای توس نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر این شخصیت ادبی و شاهنامه ارزشمند او این گنجینهی زبان پارسی و یادمان ملی بهشمار آید. سال ۱۳۷۷ خورشیدی پیشنهاد نامگذاری روز ملی حکیم ابوالقاسم فردوسی از سوی بنیاد خراسانشناسی پیش کشیده شد و پس از تصویب در شورای فرهنگی عمومی کشور و گذراندن مراحل قانونی به تصویب پایانی رسید. براین پایه، بیستوپنجم اردیبهشتماه در میانهی طراوت و شادابی بهار بهعنوان «روز ملی حکیم ابوالقاسم فردوسی» بهرسمیت شناخته شد و در گاهشمار ایران هم آمد. روزی که هیچ مناسبتی با زندگینامهی ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسهسرای ایران ندارد. سرانجام در سال 1396 خورشیدی، روز پاسداشت زبان پارسی با روز بزرگداشت فردوسی پاکزاد شاعری که با شاهنامه پارسی را زنده نگه داشت درآمیخت و «روز پاسداشت زبان فارسی»، زبانی که با آن سخن میگوییم، در گاهشمار ایران به ثبت رسید. در سال ۱۳۸۹ خورشیدی به فراخور هزارهی پایان سرایش شاهنامه، ثبت هزارهی «شاهنامه» از سوی بنياد فردوسی پيشنهاد شد و با پیگیری كميسيون ملی يونسكو در ايران، «هزارمين سال سرايش شاهنامه» بر پايهی سالنمای خورشيدی به عنوان یک رویداد فرهنگی ایرانی، در فهرست نامآوران فرهنگی، علمی و هنری جهان در سال 2010 ميلادی به ثبت رسید. روز پایان داستان یزدگرد یا کُل شاهنامه در سالی که برابر با ۷۱ سالگی شاعر است. همسان سال ۴۰۰ مهی (:قمری)، برابر با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی، و این موضوع در بیتهای زیر از بیتهای پایانی شاهنامه بهروشنی بیان شده است، شعری که فردوسی در آن به پایان شاهنامه اشاره کرده است، شاهنامه فردوسی در روز ارد از ماه اسفند به پایان رسیده که برابر با ۲۵ اسفندماه گاهشماری زرتشتی است. پایان سرایش شاهنامه برابر با سالنمای خورشیدی، ۱۹ اسفندماه سال، 388 خورشیدی، ۴۰۰ هجری خواهد بود: چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر شعر اندر آمد فلک سی و پنج سال از سرای سپنج بسی رنج بردم به امید گنج سر آمد کنون قصه یزدگرد به ماه سپندارمذ روز ارد ز هجرت شده پنج، هشتاد بار که گفتم من این نامه شهریار
نقش زن در شاهنامه
به نظر میرسد دست کم ۲۴ زن در شاهنامه به نقش آفرینی میپردازند. این زنان عبارتند از آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پوراندخت، تهمینه، جریره، رودابه، سودابه، سهی، سیندخت، شهرناز، فرانک، فرنگیس، کتایون، گردآفرید، گلشهر، ماه آفرید، منیژه و همای
در شاهنامه درباره بانوی جنگاور ایرانی «گردآفرید» در جنگ با «سهراب» چنین میخوانیم:
کجا نام او بود گردآفرید/ که چون او به جنگ اندرون کس ندید بپوشید درع سواران جنگ / نبود اندر آن کار جای درنگ نهان کرد گیسو بزیر زره / بزد بر سر ترگ رومی گره فرود آمد از دژ بکردار شیر / کمر بر میان باد پای بزیر به پیش سپاه اندر آمد چون گرد / چو رعد خروشان یکی ویله کرد که گردان کدامند و جنگ آوران / دلیران و کار آزموده سران که بر من یکی آزمونرا به جنگ / بگردد بسان دلاور نهنگ ز جنگ آوران لشکر سرفراز / مر او را نیامد یکی پیش باز درباره «گردیه» خواهر «بهرام چوبین» در جنگ با «خاقان» چنین میخوانیم: بدو گردیه گفت کاینک منم/ که بر شیر درنده اسب افکنم همان خواهر پهلو نامدار / بنیزه در آمد بنزد سوار یکی نیزه زد بر کمر بند اوی / که بگذاشت حفتان و پیوند اوی چون از پشت باره در آمد نگون / همه ریگ شد زیر او جوی خون یلان سینه با آن گزیده سپاه / برانگیخت اسب اندر آن رزمگاه همه لشکر چین همی برشکست / بسی کشته افکند و چندی بخست دو فرسنگ لشکر همی شد ز پس / بر اسبان نماندند بسیار کس سراسر همه دشت شد رود خون / یکی بی سر و دیگری سرنگون چو پیروز شد سوی ایران کشید / بر شهریار دلیران کشید بروز چهارم به آموی شد / ندیدی زنی کو جهانجوی شد